جدول جو
جدول جو

معنی دست فرسوده - جستجوی لغت در جدول جو

دست فرسوده
(دَ فَ دَ /دِ)
دست فرسود. فرسوده شده با دست. (ناظم الاطباء). ملموس. دست زده: دست فرسودۀ مفارقت عزیزان و پای سودۀ مصیبت نیک مردان شده است. (منشآت خاقانی چ دانشگاه ص 212). رجوع به دست فرسود شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دَ فَ)
دست فرسوده. فرسوده شده با دست. (ناظم الاطباء). استعمال شده:
دست فرسود حل و عقد تو باد
هرچه در کلک دهر مقدور است.
انوری.
، دست خورده. کالای مستعمل و تباه شده. (آنندراج). و رجوع به دست خورده در ردیف خود شود
لغت نامه دهخدا